سکوت....
|
مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک. مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم، پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزاران تبریک، بپذیر. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید و روزت تا پایان روزگار، مبارک باد. سلام.من این اپ رو تقدیم میکنم به همه ی مادران عزیز به خصوص..... به قول یکی از وبلاگ نویسان واقعا قدر این دست های دعا را بدانیم...ما یا من همه و همه زیر سایه ی این دست ها سلامت هستیم و متاسفانه بعضی از ادم ها قدر مادران را نمیدونند..... و یه تبریک هم از طرف اونایی که تازه تو فامیل دوماد شدن میگم به........ من که زن ندارم باید از طرف اونا تبریک بگم... بعد ها که زن گرفتم(یه سوال:واقعا کی میخواد به من زن بده)ادامه ی مطلب:بعدها که زن گرفتم بهش تبریک خواهم گفت...... پایان نوشت:بیاید و اگه غرور دارید غرورتون رو روز مادر کنار بزارید و دستای مادرتون رو ببوسید.....همین امروز....
[ دوشنبه 90/3/2 ] [ 8:19 عصر ] [ محمد یزدانی ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |