سکوت....
|
خب..:).. همونطور که گفته بودم چند وقتی پست هایی که میزنم در مرود سفر جهادی به کرمان هست..این پست،پست دومی هست که در رابطه با این سفر میزنم.. در پست اول نوشتم که پس از اماده کردن اردوگاه ،مهمانان ما که همان دانش اموزان جنوب کرمان (کهنوج،رودبارو...)بودند از راه رسیدند و شام رو خوردند.پس از خوردن شام برگه هایی دستشان دادیم تا مشخاتشون رو کامل بنویسند و مهارت هایی که دارند چون قرار بود 10 روز مهمان ما باشند و برنامه های متنوعی براشون داشتیم.طبق برنامه ای که چیده بودیم و ماه رمضان هم بود در این ده شب نباید میزاشتیم بخابن و تا سحر بیدار بودن..شب اول براشون رزم شب گذاشته بودیم و باید بضورت گروهی و پیاده به سمت گلستان شهدا کرمان حرکت میکردند که عکسهای مربوطه رو در زیر خواهید دید.. در راه شعر میخاندند و سینه زنان به سمت گلستان شهدا میرفتیم..انجا هم یکی از طلبه های عزیز و خوش صدا مداحی میکرد و بچه ها سینه میزدند..در جوار شهدا گمنام کرمان..حس و حال خوبی داشت..
بعد از خستگی سحری می چسبه..:)
[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 6:0 عصر ] [ محمد یزدانی ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |